سفارش تبلیغ
صبا ویژن
جویای دانش میان نادانان، همچون زنده در میان مردگان است . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
شعر و موسیقی و ادبیات
 RSS 
خانه
ایمیل
شناسنامه
مدیریت وبلاگ
کل بازدید : 1804
بازدید امروز : 2
بازدید دیروز : 2
........... درباره خودم ...........
شعر و موسیقی و ادبیات
مهدی ک
من در خدمت همه شما هستم .

........... لوگوی خودم ...........
شعر و موسیقی و ادبیات
............. بایگانی.............
م ک

............. اشتراک.............
  ........... طراح قالب...........


  • شعری از شاعر گمنام و فراموش شده ( کارو )

  • نویسنده : مهدی ک:: 85/3/10:: 12:29 صبح

      حدیثم را نمیدانی


    تو نامم را نمیدانی


    تو خطم را نمیخوانی


    زهرکس نام من پرسی ، زهرکس نام من جوئی


    سری جنباند و گوید : "ولش کن مرد بد نامیست


    ولگرد است . حدیث باده و بنگ است. سراپا غصه و درد است


    حدیث من همه رنگ است


    حدیث من همه درد است


    دلم میخواهد فریاد زنم خدائی نیست خدائی نیست


    خدائی که فغان لاله زار آتشینم در او راهی نمی یابد خدائی نیست


    من اینک ناله نی را خدا دانم. من آن پیمانه می را خدا دانم. من آن تریاک و بنگ را خدا دانم. من آن شراب کهنه خون رنگ را خدا دانم


    شما ای مدعیانی که میگوئید خدائی هست. بگوئید پس چرا کور و کر و لال است؟ چرا اشک یتیمان را نمیبیند؟چرا دست فقیران را نمیگیرد؟و شاید پیر گشته، طاقت و صبرش کنون از دست رفته


    وه زبانم لال ، چشمم کور ، چه بی پرده سخن گفتم من امشب


    خداوندا اگر در عالم مستی خطائی از من مستانه سرزد خود ببخشای


    ولی نه... چرا من روسیه باشم. چرا قلاده تهمت مرا در گردن اندازد؟


    گنهکارم که انسانم؟


    نظرات شما ()

    <      1   2   3      >